سفر به دالاهو

yarsan

Said khalil Alinzhad

رهبر دین اهل حق سید نصرالدین حیدری
زیارتگاه حضرت داود - سرانه

ارکان اهل حق


اول وآخر یار

ارکان اهل حق

ایین اهل حق چهار رکن دارد و هر چهار رکن در یک بیت از کلام سرانجام به لفظ کردی خلاصه شده است:

یاری چارچیون باوری و جا پاکی و راستی و نیستی و ردا

یاری در لغت به معنای کمک دهنده است. اما اصطلاحا به ایین اهل حق اطلاق می شود و مردم اهل حق را یارسان می گویند و علاوه بر معنای مذکور این معانی هم دارد:دینداری/ارکان و ذکر جلی که هر یک به اعتباری در جای خود استعمال شده است ولی در اینجا ارکان دینداری اهل حق مراد است.

چارچیون یعنی چهار چیز است.

باوری وجا یعنی به جا اورید/پاکی ضد کثافت/راستی ضد کجی/نیستی ضد هستی.

ردا در اصل((ردء))به معنی یاری دهنده و کمک کردن است.

1)پاکی :چون به طور مطلق گفته شده معنی عام می دهد و شامل هر شیئ که استعداد و پاکیزگی داشته باشد می شود. از این رو اهل حق باید ظاهر و باطنش از هر حیث و هر جهت و به هراسم و رسم پاک باشد یعنی در ظاهر و جسم و لباس و مکان و کسب و خوراکش و در باطن افکار و گفتار و رفتار و کردارش تماما طیب و طاهر و بی غل و غش باشد.

2)راستی :راه راست رفتن است و ان به جای اوردن اوامر و ترک نواهی خداست.به عبارت اخری بندگی خدا و پرهیز از دروغ و گناه را راه راست گویند.

3)نیستی :یعنی نیست و نابود کردن کبر و غرور و خود پسندی و خودخواهی و هوی و هوس نفسانی و طغیان شهوانی و تمام رذائل اخلاقی از خودش و به طور مطلق تسلیم مقدرات شود و غیر از رضای خدا چیزی را نخواهد و به عبارت دیگر از خود بیخود و فنافی الله گردد. به اصطلاح عرفا و حکما بعد از طی مرحله رضا به مقام تسلیم که اخرین مرحله عرفان است رسیده باشد.

4)ردا :خدمت و کمک و فداکاری بی ریا نسبت به مخلوق خداست. چنان باشد که((رنج خود و راحت یاران طلب )) بر او صدق کند. پس با این وجود وجه ترکیبی بین مذکور این است:ارکان دینداری چهار چیز است باید به جای بیاورید پاکی و راستی و نیستی و ردا.

ارکان مذکور با شعار های سه گانه دین زرتشت (گفتار نیک/کردار نیک/پندار نیک) شباهت زیادی دارد.


Awadan Kermansha



www.yaranfi.blogspot.com



نواهاي كردي كرمانشاه

هوره از نواهاي قديمي مردم كرد است . مشهور است نكيساي باربد براي خسرو و شيرين هوره مي خوانده اند. برخلاف چند دهه اخير هوره را با همراه تنبور اجرا مي كردند. اين نوا داراي چهارده مقام مي باشد كه عبارتند از : 1- گله خاك 2- گله وه دره 3- بالا دستاني 4- شاه حسيني 5- سارو خاني 6- جلو شايي 7- طرز 8- مجنوني 9- كري 10- پاريه 11- دو بالا 12- غريوي 13- بانه بنه يي 14- پاوه موري كه هركدام داراي فرعياتي مي باشند .

گونه ديگر هوره مويه يا مور است كه در شيون و مرگ افراد ، بوسيله زنان و در بعضي از نقاط توسط مردان خوانده مي شود .

با ظهور تصوف در نقاط كردنشين اهل سنت و جماعت دروايش قادريه هوره را با جذبه و حالت گريه و استغاثه به گونه اي خاص خواندند و رنگي عرفاني به آن دادند كه به سوز معروف شد . هوره را در جنگ نيز جنگجويان كرد مي خوانده اند .

از ديگر رديف ها و نغمه هاي كردي بايد از بيات كرد ، حاجي حسني ، بسته نگار ، قطار و قرايي كه در دستگاه شور اجرا مي شود نام برد . دو گونه ديگر از نواهاي كردي ، گوراني و سياه چمانه مي باشد كه در منطقه جوانرود و اورامان رواج بيشتري دارد . گوراني از الحان بهاري است كه ابيات آن از دو بيتي هاي محلي است و به هنگام دميدن سبزه و گل در دشت و كوهستان و در مراسم عروسي و شادماني با همراهي شمشال و يا بدون ساز خوانده مي شود .

سياه چمانه از الحان پائيزي است و زمان خواندن آن برگ ريزان مي باشد كه با هلهله و شادماني همراه نبوده و بسيار غم انگيز است
میراث فرهنگی کرمانشاه

این زبان همچون سنگ است و هم آهن وش است

این زبان همچون سنگ است و هم آهن وش است

و آن چه بهبهد از زبان، چون آتش است

سنگ و آهن را مزن بر هم گزاف

گه زروی نقل و گه از روی لاف

ز آنکه تاریک است و هرسو پنبه زار

در میان پنبه چون باشد شرار ؟

عالمی را یک سخن ویران کند

روبهان مرده را شیران کند

جانها در اصل خود عیسی دم اند

یک زمان زخم اند و گاهی مرهمند

گو حجاب از جانها برخاستی

گفت هر جانی مسیح آساستی

گر سخن خواهی که گوئی چون شکر

صبر کن از حرص این حلوا مخور

صبر باشد مشت های زیرکان

هست حلوا آرزوی کودکان

تاوانی کورد بون،،،،،،،،،،،، ،چون کرد هستی

اشاره ای کوتاه به تاریخ آیین اهل حق (یارسان)

آیین «اهل حق» که خود بنامهای متعددی از جمله یارسان، علی اللهی، گوران و ... شناخته میشود و به معنای مردان حق یا آیین یاری، دوستی، کمک و ... است، در اصل ریشه در آیینهای کهن ایرانی دارد و محتوای عقایدشان ترکیتی از باورهای زروانی، زرتشتی، مانی و مزدک است. همچنانکه آثار آن اندیشه ها قبل و بعد از زردتشت اکنون بروشنی در این آیین قابل توجه است، که خود به نوعی وارث و حامل بسیاری از جلوه های تاریخی، فرهنگی و ... ایران باستان است. از سوی دیگر دفاتر مقدس اهل حق که به زبان کردی لهجه ی گوران قدیم نوشته شده است از ایرانی بودن این مذهب کوچکترین جای شک و تردید را بجای نمیگذارد و از اساطیر و عقاید قدیمی ایران بسیار حکایت دارد، بعنوان مثال در یکی از نوشته های چاپ شده آیین مذبور بنام « دوره بهلول» که در قرن سوم هجری سروده شده است پیرامون اعتقاد به اصل تناسخ (دونادون) در ارتباط با زروان آورده است:

زروان بیانی، زروان بیانی نه دوره ی ورین زروان بیانی

اهری و ورمز یاران دیانی کالای خاس یار او دم شیانی

ترجمه: زروان بودم، زروان بودم در دوره ی قدیم زروان بودم

اهریمن، اهورامزدا و یاران را دیدم در آن روزگار کالای خوب یار را انتخاب کردم

از سوی زروان یا زمان بی پایان، خود یکی از ایزدان آیین مزدایی پیش از زردتشت بوده که بعدها به آیین مستقلی تبدیل شد و باورهای همچون؛ اعتقاد به قضاو قدر، قدیم و ازلی بودن جهان و ... در او رواج داشت و زیاد بعید نیست که آیین یارسان چنان باورهای را از کیش کهن زروان و ... به ارث برده باشد!

بر اساس تفکر زروانی، مهر که یکی از خدایان بزرگ اوست و در زبان هندی و ایران کهن به دئو (Deu) معروف است، هر هزار سال خالق جهان نفری را در دنیا پدیدار خواهدکرد تا فرمانروایی گیتی را بدست گیرد و زیاد مهم نیست این نفر متعلق به چه آیین، نژاد، زبان و ... باشد، با ظهور اسلام این طرز تفکر کم رنگ شد تااینکه بعد از رحلت پیغمبر تضاد بین بزرگان آنوقت اسلام به جهت کسب قدرت و خلافت به اوج خود رسید، در این وضعیت آشفته صفت قدرت طلبی«امام علی» بنابه برخی شرایط ویژه بیش از هر کس دیگر خود را برجسته تر نشان میداد، بسیاری از ایرانیان که در باطن بر سر باورهای گذشته خود باقی مانده بودند باتکیه به اندیشه ی زروان به این نتیجه رسیدند که مهر یا دئوه همان خدای معروف زروان در جسم علی حلول کرده و با این قالب خود را در دنیا ظاهر کرده تا بر تخت فرمانروایی و عدالتخواهی جهان بنیشیند و عدل و داد را در عالم بگستراند. همچنان در این راستا گروهی بنام «خوارج» که از پیروان دین اسلام بودند به این عقیده گرویدند و بعدها به مرور زمان اندیشه ی علی اللهی ظهور کرد، اگر چه بنا به نظر پاره ای از سوی دیگران به آیین یارسان نسبت داده اند؟! در کتاب تاریخ ایران آمده است:

« در سده ی نهم هجری یک مسلک پنهانی از غلات شیعه در ایران و کشورهای همسایه بنام «علی اللهی» تشکیل داده بودند، که هدفشان تامین عدالت اجتماعی و داشتن زمینهای کشاورزی بوده است.» همچنین بنابه نوشته ی یکی از مورخان روسی ؛ در اواسط قرن نهم هجری شبه دولتی بنام «مشعشعیان» در منطقه ی هویزه خوزستان توسط سید محمد مشعشع بنیان گردید و تا قرن دهم هجری دوام داشت.

از سوی دیگر طایفه ای کرد بنام «ایزدی» که به غلط آنرا یزدی میخوانند در شمال غربی کردستان عراق(سنجار، موصل) ساکن هستند و عقیده ای نزدیک به آیین اهل حق دارند و معتقد به خدای نیکوکار و امینی هستند که زیاد در امور دینوی دخالت ندارد و اجازه انجام دادن امورات عالم را به جانشینان خود (ملائکه) داده است.

بعنوان مثال یکی از آن ملائک که پیروان این آیین قدیمی بسیار بهش پای بند مانده اند «ملک طاوش» است که بنظر عده ای از آگاهان در این باره ملک طاوس صورت تخفیف یافته ی ملک دیاوس –ملک دائو، که همان دئوه یکی از خدایان یا ایزدان در آیین زروانی است که امروزه در گفتار محلی یارسانهای غرب ایران، کاکه ایها (اهل حق) در عراق و بسیاری از معمرین منطقه ی ایلام آنرا داود () تلفظ میکنند، همچنان اروپائیان آنرا بیان می دارند، در ضمن ایزدیها در کتاب آیینی به نامهای جلوه و مصحف ره ش دارند که به زبان کردی نوشته شده است.

در کردستان ترکیه آیین «علوی» که پیروانش بیشتر در شهرهای درسیم، عنتاب، سیواس، مرعش، بینگول، آدانا و ... زندگی میکنند خود با دارا بودن برخی اشتراکات فرهنگی- آیینی انسان را متقاعد و یا جلب میکند که فرق چندانی مابین این دو آیین (آهل حق و علوی) قائل نشود و به احتمال زیاد این تفاوت اندیشه به مرور زمان از دوری جغرافیایی حاصل شده باشد؟! در این راستا بنابه نوشته ی یکی از مولفین تاریخی، سید رضا درسیم که خود رهبری شورش بخشی از کردستان ترکیه را در سال 1937 میلادی بعهده داشت و رد همین سال توسط دولت وقت ترکیه در سن 75 سالگی بدار آویخته شد از او بعنوان یکی از سادات انقلابی اهل حق کردستان ترکیه نام برده است؟!

برخی از محققان مذهب اهل حق به اصطلاح، که امروزه خود را مفسر و بسط دهنده ی آیین مذکور قلمداد میکنند، گاهی اوقات بدون بازگشت به گذشته این آیین بسیار کهن آنرا بنام یک آیین مطلقا کردی تعریف میکنند! در صورتی که اگر به دوره ی قبل از اسلام نگاهی به اندیشه های ایران باستان بیاندازیم در میابیم که توابع این عقاید بخش عظیمی از طوایف و اقوام متنوع آنوقت ایران و حتی بسیاری از مردم همسایگانش را فرا گرفته بود و تنها منحصر به نیاکان کردها نبوده که اکنون مردم کرد اهل حق یگانه وارث و پرچمدار آنهمه مسلک باشد، البته باید اعتراف کرد که به جزء دین زردتشت، آیین یارسان امروزه تنها آیینی است که حامل بسیاری از تفکرات و باورهای کشف نشده ماقبل اسلام در ایران است.

از طرفی دیگر پس از اسلام در حدود قرن سوم هجری به بعد بزرگانی از این آیین که در اصل کرد تبار بودند در مناطق غرب ایران بویژه در استانهای لرستان، کرمانشاه و ... ظهور نموده و آنجاها را بعنوان پایگاه تبلیغاتی خود برگزیدند که در نتیجه بسیاری از عقاید و تفکرات از دست رفته ی ایران باستان دو باره در قالب جنبشهای مذهبی، اجتماعی و ... خود زنده و محفوظ کنند.

اکنون باید سوال کرد، چرا آیین یارسان رنگ اسلامی را بخود گرفته است؟ در جواب باید گفت: پس از چیره شدد عربهای مسلمان، پیروان آیینهای کردستان عده ای به اجبار تحت نفوذ اسلام درآمدند و برخی دیگر نیز بر سر اندیشه ی خود پایدار ماندند و عقیده خود را بصورت رازی پنهان نگه داشتند. اگر چه تحت زور و فشار اسلام در ظاهر آنرا قبول داشتند ولی در باطن همان آیین و افکار خود را پیروی و ادامه دادند که عاقبت این آیین اکنون در مناطق گوناگون و به اسامی متعددی برای مردم شناخته میشود، از جمله، در ایران اینرا اهل حق، یارسان، علی اللهی، طایفه سان و ... در کردستان عراق کاکه یی و حتی در برخی مناطق گوران هم مینامند، البته شایسته است که گفته شود بعضی افراد نادان و نامطلع از جزئیات این مسلک، به پیروان آن به نوعی توهین آمیز« شیطان پرست» میگویند!! در حالیکه در دفاتر مقدس اهل حق نه تنها هیچگونه مدحی از شیطان به عمل نیامده، بلکه همواره از او به بدی یاد شده است، و شاید هم این شیطان که به مذهب اهل حق نسبت داده شده است صورتی از همان اهریمن زشت چهره در عقیده ی زروان باشد که مفسران کنونی به جای تحقیف و بررسی درست از متون دفاتر اهل حق این نظریه را به صورتی الحادی و خیالپردازانه به خورد پیروان این مسلک و دیگران داده و یا از آن به نوعی خاص بهره برداری کرده و یا خواهند کرد؟! اهل حق دارای دفاتر دینی زیادی است که یکی از مهمترین آنها کتاب «سرانجام» است که با زبان کردی گورانی با نظم و نثر نگاشته شده است و قدمتی بالغ بر 800 سال پیش دارد که حاوی خیلی حقایق است.

پیروان این مذهب مراسم آیینی و کلام خوانی خود را در جایگاه ویژه ای بنام «جم خانه» انجام میدهند، یعنی همانطوری که کلیسا در دین مسیحی نقش دارد، جم خانه هم برای اهل حق اهمیت زیادی دارد. پیروان آن بطور طبیعی و حتی اجباری در مناطق مختلفی از خاورمیانه پراکنده شده اند، که در ایران بعنوان درآمد سخن میتوان به مراکز آنها در استان کرمانشاه اشاره کرد که بخش عظیمی از این استان را شامل میشود و همچنین مقبره ی بسیاری از پیشوایان قدیمی آنها در آنجا قرار دارد.

علاوه بر این در شمال لرستان بسیاری از طوایف لکی زبان که بین رود سیمره و کشکان واقعند بویژه بخش نورآباد که اکثریت آن به اتفاق اهل حق و از تیره ی آتش بیگی هستند، و نیز مراکز زیادی چون تبریز، نواحی قزوین و گیلان، کلاردشت، خراسان، خود تهران، هشتگرد همدان، شهر تکاب در استان کردستان، ایل بهارلو در اسدآباد همدان و ... محل زندگی پیروان این آیین است.

در کردستان عراق پیروان کیش اهل حق در برخی از مناطق خانقین، کرکوک، چمچمال، هولیر، کلار، حلبجه بویژه در (هاوار)، دوزخورماتو، مندلی و ... ساکن هستند.

در پایان شایان تاکید است که این آیین همراه با مسلک ایزدی تنها آیینی هستند که نزدیک به هزار سال پیش دارای دفاتر و یا کتب مذهبی به زبان کردی بوده و هر کدام با لهجه ی ویژه ی منطقه خود راز و نیاز عبادت را بجا آورده و تا کنون یکی از اصیل ترین تیره های مردم کرد بشمار میآیند و همواره بر خلاف مابقی کردان (پیروان آیین اسلام) آداب و رسوم نیاکان خود را محفوظ نگه داشته اند و هچنان در قبال تهاجم فرهنگی بیگانگان نهایت مقاومت و ایستادگی را از خود نشان داده اند، و به تعبیری دیگر میتوان گفت که این آیین (اهل حق) یکی از مایه های بکر و دست نخورده ای است که میتواند اطلاعاتی بسیار پیرامون تاریخ، فرهنگ و ادیان قدیمی ایران قبل از اسلام را به ما معرفی کند و به همین اساس شایسته است که هر انسان آگاه، روشنفکر و آزاده در حفظ این میراث فرهنگی- تاریخی کوشا بوده و نیز برای بهتر شکوفا نمودن آن و کشف بسیاری از عقاید و باورهای ناشناخته ی ایران باستان بشیوه ای عمیق و علمی تر این آیین را مورد پژوهش و تجزیه و تحلیل قرار دهند تا باطن و ریشه آن برای عموم مردم و روزگار امروز بهتر آشکار و شناخته شود.

اردلان بهروزی (اردلان گوران)

آمریکا

سلطان اسحاق


سلطان اسحاق از چهره‌های برجسته آیین علی‌اللهی (یارسان) است. سلطان اسحاق، فرزند شیخ عیسی برزنجه‌ای در اواخر سده ۷ هجری قمری در شهر زور چشم به جهان گشود. در جوانی به تحصیل حکمت، فلسفه و ادبیات پرداخت، بعد به فقه و آیین متوجه گردیده و در بیشتر رشته‌ها مقامی ارجمند یافت. سلطان اسحاق که در سده ۸ هجری قمری می‌‌زیسته، سرزمین های اورامان، جوانرود، گوران و کوه های دالاهو را که برای پیشرفت کار خود مناسب می دانست برگزید و با گروهی از یاران کرد (پیر بنیامین، پیرموسی، پیر داود) زادگاه خود برزنجه و آبادی های شهر زور را ترک و به پریور آمد. اسحاق نه تنها گروندگان زیادی در میان ایلها و مردم روستاها یافت و راز یارسان را به همه مردم آموخت، بلکه در بنیادگذاری همآهنگی میان مردم اهل حق نیز موفق بوده است. از آثار و تألیفات او سرانجام یا پردیور می باشد که به گویش گورانی نوشته است.